پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

برای دردانه ام پارمیس

خدایا ازت ممنونم

سلام عزیزترینم خدا رو صد هزار مرتبه شکر دختر قشنگ من رو به بهبوده. خدایا ازت ممنونم و نمی دونم چجوری اوج سپاسم رو بهت نشون بدم،فقط یک  جمله میگم اونم : خدایا من سپاسگزار توام امروز دقیقا یک هفته س که  خونه ی بابا جون هستیم و همگی شب تا صبح دست به درگاه خداوند واسه آرامش و بهبودی گل من.خدا رو شکر  از دو شب پیش آروم می خوابی و روند خوبی رو  طی میکنی هر چند من هنوز توی تشویش و اظطرابم و هر ثانیه با تغییر رفتار تو انگار روی سرم آب یخ می ریزن.دخترکم الهی الهی الهی هیچوقت هیچ مادری این حس من رو تجربه نکنه یک عالمه ترس موهوم،استرس، تا صبح نخوابیدن و ... بگذریم،،،، ایشالا که خوب می شی و به امید خدا هرچه سریع...
13 مرداد 1394

کوتاه کردن موی نازگلم

سلام صدای تپش قلب مامان تازه چند روزه که فهمیدم تا حالا هرچی برات نوشتم رو با تک تک سلول هام حس نکردم.پارمیسم من فقط تو این مدت نوشتم برات... من نمی دونستم چرا مادر بودن سخته؟ چرا خدا بهشت رو داده به مادر ها؟ پارمیسم من نمی دونستم چقدر واقعا نمی دونستم چقدر دوست دارم.فقط یه مادر بودم و شنیده بودم مادر جگر گوشه ش رو دوست داره. هفته گذشته رفتیم تهران،من و تو و بابا بگذریم که خیلی بهمون خوش گذشت تا اینکه برگشتیم و روز بعد از برگشتنمون تو تب کردی (یه تب معمولی) ما هم مثل تمام وقتای دیگه بهت استامینیفون دادیم یه شب تا نزدیکای صبح پاشویه ت کردیم.اما قضیه تموم نشد ... تو شروع کردی به بهانه گیری های گاه و بیگاه و ما به خیال اینکه اثر...
10 مرداد 1394
1